کافه بهشت



وای از آن شب که تو مهمان شده باشی جایی
چشمِ بد دور! غزل‌خوان شده باشی جایی

بله! یک روز تو هم حال مرا می‌فهمی
چون‌که در آینه حیران شده باشی جایی

بی‌گناهی‌ست که تهمت زده باشند به او
باد، وقتی‌که پریشان شده باشی جایی

ماهِ من! طایفه‌ی روزه‌بگیران چه‌کنند؟
شب عیدی که تو پنهان شده باشی جایی

صورت پنجره در پرده نباشد از شرم
کاش! وقتی‌که تو عریان شده باشی جایی

من نشستم بروی مِی بخری برگردی
ترسم این است مسلمان شده باشی جایی!


می‌گفت:
ببین من آدم دروغ و دغل بافتن نیستم.
نمیگم تو اولیمی، بودن!
قبلِ تو خیلیا بودن، همه شونم وقتی اومدن گمون می‌کردم عشقن، کنارشونم بدک نبود حالم، می گفتم، می‌شنیدم، روزگار می‌گذروندم خلاصه.
نبودناشونم یه چند صباحی حالمو بد می‌کرد اما هرچی بود می‌گذشت!
اما تو نبودنات نمی‌گذره.
تو نبودنات حالمو بد نمی‌کنه، می‌کُشه فقط!
من با خیلیا خندیدم، اما فقط برا توئه که چشمام تر می‌شه، فقط رفتن توئه که به گریه م میندازه حتی فکر و خیالش!
ببین من دروغ نیست توو کارم،
تو اولیم نبودی.
اما به جون مادرم قسم، آخریمی!

#طاهره_اباذاری_هریس
 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

معرفی اینورتر های شرکت توزیع ابزار آروا SinGuLariTy یاور بعضی اوقات مؤمن دانلود کتاب های الکترونیکی فال حافظ سیستم مدیریت کیفیت راهی به سوی نور مشاور املاک اصفهان blog حوله یکبار مصرف تندرست